سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

پنج روز بعد تر از دیروزش که داره فردا میاد...

میدونم یه وقتایی دلت برام تنگ میشه

تو خیابون و نگاه میکنی از پشت شیشه

اون که از پشت درختا میگذره شاید منم

که دارم تنهایی با یاد تو پرسه میزنم

یاد تو... عزیزترین چیزیه که دارم. خدا رو شکر که سفرت داره تموم میشه عزیزم...

نامه های منم داره تموم میشه. دیگه فردا صبح که برسی میتونم هر وقت که خواستم باهات حرف بزنم. خدا رو شکر.

هویجم...

وجودت برام خیلی مهمه ، با وجود همه سختی ها... ولی صدات و که میشنوم آرامش میگیرم. فکر کنم چونکه دوستت دارم.

این حرفارو صد بار زدم ، میدونم که میدونی.

هیچ وقت هیچ کس جاتو تو قلبم نمیگیره عزیزم.

نظرات 1 + ارسال نظر
یه کوچولو و آقاییش سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:13 ب.ظ http://yekocholoo.blogsky.com

من آپ کردم منتظر حضورت هستم دوست عزیز[لبخند][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد