سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

منو ببوس

زیر بارون تو منو ببوس میخوام عاشق بارون باشم
توی سرما بغلم کن میخوام عاشق سرمای زمستون باشم
توی گرما جای آفتاب بگو که دوسم داری
من میخوام عاشق گرمای تابستون باشم
هرکجا دلم بگیره من میخوام یاد تو باشم
خدا اون روزو نیاره که یه روز از تو جداشم
چه خوبه با تو همیشه موندنو پیر شدن
به هوای روز آشتی گاهی دلگیر شدن
دستمو بگیر تو دستات وقتی از تب میسوزم
من میخوام عاشق زندگی تویه تب باشم
شب و نیمه شب بشین تنگ دلم
روزو دوست دارم و میخوام عاشق شب باشم
بهترین بوسرو بگذار واسه خداحافظی
من میخوام منتظر لحظه رفتن باشم
آخه شوق دیدنت همیشه هست
من میخوام شاهد اشک شوق رفتن باشم

نظرات 4 + ارسال نظر
ماجراهای من و همسری جون شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:39 ب.ظ

آخی..خیلی قشنگ و با احساس بود..
سر نمیزنی؟
من نمیام توام نمیای؟!:(

مـــــــاجراهای مــــ ن و هــــمسـ یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ق.ظ

چه احساسی..
بغلم کن..
همیشه عاشق

لیلا پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ http://hajkhanoom.blogsky.com

سلام
اشکم دراومد
به یه دل شکسته هم سربزنید
یاحق

لیلا یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ http://hagkhanoom

سلام من خود لیلام
ممنونتم سیب کوچولو
میدونی یه زمانی کامران بهم گفت گلم گریه نکن گل من نباس گریه کنه امانیست که ببینه گلش هروزچشاش بارونیه که گلش شکست له شد
تنهام گذاشت وقتی رفت که همه تنهام گذاشته بودن
خیلی خسته ام
بازم سربزن به من
یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد