- هویجم... چی کار میکنی؟
- مگه نمیبینی؟ دارم کیک میپزم !
- مگه بلدی؟
- پس چی خیال کردی دختر؟
- حالا واسه چی کیک؟ مگه چه خبره؟؟؟ ببینم تولدمه؟؟؟؟ ااااااااااااا... چقدر زود پاییز شد.....
- نخیر. پاییز نشده. میخوام امروز رو جشن بگیریم.
- واسه چی؟
- واسه سلامتی تو.
- وای ی ی ممنونم... مرسی که به فکرم هستی. اگه خوب شدم فقط به خاطر مراقبت های تو بود پرستار مهربونم...
- یه چیزی و یادت رفت!!!!
- چی؟
- دعای دوستامون... خیلیا واسه سلامتیت دعا کردن عزیزم. باور کن از دعای خیر اونا بود!
- و دعاهای تو. فکر نکن یادم میره هاااا...
- قربونتم میرم...
- خودم میرم...
- خودم میرم...
- خودم میرم...
- ....
سیب کوچولو : دوستای خوبم ممنون که برام دعا کردین...
هویج کوچولو : خانمم ، اگه تشکراتت تموم شد ، بپر بیا که کیک هویجیم از دهن میفته....
- آخ جون کیک.......................
(یه چیزی یواشکی بهتون بگم : دستپخت هویجم حرف نداره...)
- تقدیم به عزیز ترین هویج دنیا...
- وای چه گل قشنگی... ماله منه؟
بگیر این گل از من یادبودی
که تنها لایق این گل تو بودی
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودی
خوشحالم که خوب شدی
کجایی نیستت کم پیدایی ؟
همیشه خوش باشین بخوشحالم که خوشحال میبینمتون
سلام. سلام... خدا رو شکر که بهتری سیبی جون...
جشن دونفره هم ایشالا خوش گذشته. چه هویج حرف گوش کنی بابا! :)
سللام من شمارو به پنجمین ماهگردمون دعوت میکنم..خوشحال میشم بیایین[قلب]
سلام
خدا رو شکر که بهتر شدید. آدرستونو گم کرده بودم با جستجوی بلاگ اسکای پیداتون کردم. از ما نمی شنوید خوشید؟؟؟؟
ایشالا همیشه سالم و سر حال باشید....
سلام
وبلاگتون چقدر بامزه ست . من عاشق آب سیب هویجم .
خوشحال مى شم سر بزنى
روز و شبات یاسمنى