فریاد نزن ای عاشق .
من صدایت را درون قلب خود میشنوم
درد را در چهره عاشق تو با ذهن خود مینگرم
فریاد نزن ای عاشق.
فریاد نزن
:
سیب و هویج.....
بی سبب نیست چنین فریادم بی گناه در دام عشق افتادم
چه درست و چه غلط زندگیه
هم خودم هم تو رو بر باد دادم. بی گناه در دام عشق افتادم
ما سزاواریم اگر گریانیم
این چنین خسته و سرگردانیم.
ما که دانسته به دام افتادیم
چرا از عاشقی رو گردانیم؟
وقتی پیمان دل و می بستیم گفته بودیم فقط عاشق هستیم
ولی با عشق نگفتیم هرگز از دو نیمه ما برابر هستیم
از دو نیمه ما برابر هستیم
نه گناه کاریم نه بی تقسیریم
من و تو بازیچهء تقدیریم
هر دو در بی راههء بی رحم عشق با دل و احساس خود درگیریم
بیشتر از همیشه دوستت دارم
گرچه از عاشقی و عاشق شدن بی زارم
زیر آوار فروریختهء عشق از دلم چیزی نمونده که به تو بسپارم
تو که همدردی مرا یاری ده.
به من عاشق امیدواری بده
اگر عشق با ما سره یاری نداشت تو به من قول وفاداری بده
تو به من قول وفاداری بده
خوش به حالش....بروزم...
سیب و هویج عزیزم اجازه ؟ قرار نیست که همه چهار پایان را ما سوار شویم شتر گاز سوز هم مال شما ! قبول ؟
سلام ببخشید مدتی نتونستم بهت سر بزنم مسافرت بودم...
آپ کردم منتظرتم.
فریاد بزن تا سبک شی تا بلندای آسمان....
می دونی این فکرت منم مشغول کرد.
ممنون که اینقدر عمیق نگاه کردی...
کاش همه این طوری نگاه می کردن!!!
با سپاس از شما دوست خوبم بخاطر مهرتان
با شهرزاد قصه ام بروزم ,, پاینده باشید
منتظر حضور سبزتون ,, بدرود [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
زندگی قصه مرد یخ فروشی ست که از او پرسیدند : فروختی ؟
گفت : نخریدند ، تمام شد.
دلت شاد
متشکر
هر کسی آنچنان هست که احساسش می کنند ، نه آنچنان که احساسش میکنند که هست.
مگه قرار نبود آپ کردی بم خبر بدی؟!!!!!
آپم!!
قهر!!
قهر!!