سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

نقاشی...

بر برگ سفیدی به سفیدی قلب پاک مهربانت
نقاشی کن عکس خورشید را
و در پشت پنجره سرد تنهاییم بگذار
تا که بر من بتابد
و روح یخ‌بسته‌ام را حرارتی جاودانه بخشد

بر برگ سفیدی به سفیدی قلب پاک مهربانت
نقاشی کن امواج آبی دریا را
تا ماهی کوچک قلبم
در آن آرامش آبی
از حس بی‌تابی رها گردد

نقاشی کن عکس چابک عشق را
تا مرا ببرد
ببرد به
آنجایی که فقط تو باشی و من باشم و عشق و نور

برایم نقاشی کن
نم نم باران را
تا شوره‌زار خشک دل‌تنگی‌ام
دشتی سرسبز گردد آشیان شقایق‌ها
نقاشی کن سایه‌بان امنیت را
تا در زیر آن ببافم فرشی از جنس آرامش
و بنشینم
بنشینم در انتظار تو

بر برگ سفیدی به سفیدی قلب پاک مهربانت
نقاشی کن عکس خوشبختی را
و بر دیوار زندگی‌ام بیاویز
نقاشی کن کوهی بلند را
تا بر قله آن کوه بلند
در گوش آسمان بخوانم
که آه .....
من چقدر خوشبختم
خوشبخت

نقاشی کن عکس خورشید را
و در پشت پنجره تنهایی‌ام بگذار
تا بر من بتابد
و روح یخ‌بسته‌ام را
حرارتی جاودانه بخشد
نقاشی کن کوهی بلند را
تا بر قله آن کوه بلند
در گوش آسمان بخوانم

نقاشی کن عکس خورشید را
کوهی بلند را
و اسب چابک عشق را
تا مرا ببرد
ببرد به آنجا که
فقط عشق و نور باشد و تو باشی و من باشم

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ب.ظ http://neghab.blogsky.com

خوش به حال سیب و هویج...
قشنگ بود
سبز باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد