همای اوج سعادت به دام ما افتد |
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد |
حباب وار براندازم از نشاط کلاه |
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد |
شبی که ماه مراد از افق شود طالع |
بود که پرتو نوری به بام ما افتد |
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار |
کی اتفاق مجال سلام ما افتد |
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم |
که قطرهای ز زلالش به کام ما افتد |
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز |
کز این شکار فراوان به دام ما افتد |
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی |
بود که قرعه دولت به نام ما افتد |
ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ |
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد |
سلام
ایشالله خیره.... نیتت چی بود؟
والا چه عرض کنم...
هویج خان جواب بده؟!
ولی فکر کنم خیر بوده...باید ازش بپرسم...
من هنوز چیزی نگفتم
که تو طاقتت تموم شد
باقیشم بگم میبینی
گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم
اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو
بخدا اون یه بیگناهه
باز که ابری شد نگاهت
بغضتم واسم عزیزه
اما اشکاتو نگه دار
نذار اینجوری بریزه
حال من خیلی عجیبه
دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تا
تو چشام عشقو ببینی
تو چشام عشقو ببینی
بدجوری دیوونتم من
فکر نکن این اعتراضه
همیشه نبودن تو
کرده این دلو کلافه
میدونم فرقی نداره
واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد
بودن و نبودن من
اولش گفتم یه حسه
یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم یه عشقه
حد و اندازش زیاده
بیا و مثل گذشته
جز به من به همه شک کن
من بدون تو میمیرم
بیا و بهم کمک کن
من هنوز چیزی نگفتم
که تو طاقتت تموم شد
باقیشم بگم میبینی
گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم
اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو
بخدا اون یه بیگناهه....
بیا پیشم
خوشحال میشم
سلام
یه سر بیا اینجا.....کمک :)