سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

یک نگاه قدیمی...

نمی خواستم بدانی، دوستت دارم...!
و هرگز نمی خواهم بدانی
چقدر دوستت دارم...!

هنگامی که در برابر دیدگانت
سیلاب اشک از چشمانم
و در زلال چشمان سیاهت
ترانه عاشقانه نگاهم
و در تمنای نگاهت
لب ریز کاسه صبرم
و بر گونه های زیبایت
ارتعاش لبانم
و در پناه دلپذیرت
تک ضربه های قلبم
مشتم را باز کرد
بر این باور بودی
که
رسوا شدم...!
شاید
حق با تو باشد
چون دانستی
آنچه نمی خواستم می دانستی
اما
یقین دارم
سوگند می خورم
هنوز هم و هیچ گاه نخواهی دانست
که
............................چقدر دوستت دارم .........................
نظرات 2 + ارسال نظر
یه بدهکار دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام.منظورت رو واضح تر بنویس.این بی تربیتیا چیه؟شایدم فکر من خرابه!!!

من بی تربیتیی نمیبینم توش؟؟؟ شما چی میبینی مگه ؟؟؟؟؟

هدا سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

سلام عزیزم مرسی سر زدی :)
همه عاشقن...ولی بعضی وقتا نمیشه بهشون گفت... به خاطر خودشون :(
بازم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد