سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

فرشته بی کار

روزی مردی خواب عجیبی دید . دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای اونها نگاه میکند.

هنگام ورود ،‌دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیکها از زمین میرسند ، باز میکنند و آنها را داخل جعبه هایی میگذارند.

مرد از فرشته ای پرسید : شما دارید چی کار میکنید ؟

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز میکرد ، گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضا های مردم از خداوند را تحویل میگیریم.

مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید که کاغذ هایی را داخل پاکت می کنند و آنها را توسط پیک هایی به زمین میفرستند.

مرد پرسید: شما ها چکار میکنید ؟

یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم .

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بی کار نشسته.

مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما اینجا چکار می کنید؟ چرا بی کارید؟

فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند ولی فقط عده کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد : فقط کافیست بگویند :

خدایا شکرت...

نظرات 2 + ارسال نظر
Friends چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ق.ظ http://friends.blogsky.com

هر کودکی با این پیام به دنیا می آید، که خدا هنوز از انسان ناامید نیست...

هما چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:37 ب.ظ http://hands.blogfa.com

فوق العاده است.فقط اون مرد یادش رفت بگه یه فرشته هست که از همه پر کارتره.اونی که هر شب میاد پایین و میگه: کسی هست که تنهاترین را یاد کند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد