اکنون رخت به سراچه آسمانی دیگر خواهم کشید.
آسمان آخرین
که ستاره تنهای آن
توئی.
آسمان روشن
سر پوش بلورین باغی
که تو تنها گل آن ، تنها زنبور آنی .
باغی که تو
تنها درخت آنی
و بر آن درخت
گلی است یگانه
که توئی.
ای آسمان و درخت و باغ من ، گل و زنبورو کندوی من!
با زمزمه تو
اکنون رخت به گستره خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
توئی.
خیلی وقته بی وفا شدی و تو خواب من نمیای ...
شب به خیر...
به امید...