پیرمرد
اَفکند صبحگاه
در آیئنه کرد نگاه پیرمردی سپید موی
در لابِلای موهای همچو کافور خویش دید،
یک تار مو سیاه
اشک در دیدگانش حلقه زد
در خاطرات تیره و تاریک خویش دوید
سی سال پیش نیز دیده بود
یک تار مو سپید
فریدون مشیری