سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

تولد سیب خانمی

نباشی کل این دنیا واسم قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انباره باروته
نباشی روز تاریکم یه اقیانوسه آتیشه
تموم غصه ی دنیا تو قلبم ته نشین می شه
دنیا رو بی تو نمی خوام یه لحظه
دنیا بی چشمات یه دروغ محضه

نباشی هر شب و هر روز
همه اش ویلون و آواره ام
با فکرت زنده می مونم
تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبود تو
یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا
بمونی تا تهش هستم

هویجم...

دنیا رو بی تو نمیخوام.

                       باورم کن

تولد سیب کوچولو.... تو کافی شاپ ارسباران .... دو نفری.... با دوتا هات چاکلت و کیک تولد.... تازه با شمع ( گرچه خاموش ).... کادوی خوشگل تولد... با گوی خوشبختیمون.... یه عالمه شکلات ( که یکیشو ازت دزدیدم ) .... یه موزیک اسپانیایی ... صدای آب ..... حرفای عاشقونه.... گرمای دستات.... نگاه تو چشمای قشنگت... و حتی... با وجود تماس خانم سلطانی....... خیلی ی ی ی ی ی خوش گذشت.              

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آرزو جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام...سلم به هر دوتا دوست عزیز..............
همیشه از سالها پیش هم که اینجا میومدم براتون آرزوی خوشبختی می کردم و الانم همون آرزو رو براتون دارم...........
خودمم شرایط شمارو داشتم........
اما........
با دلای مهربون و عاشقتون برای هر دوی ما دعا کنید.........
.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد