سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

سیب کوچولو و هویج کوچولو

خدایا ما رو از هم جدا نکن...

حافظ میگه، من نمی گم...

این شعر قشنگ رو در واپسین دقایق شب تقدیم می کنم به زیبا ترین و دوست داشتنی ترین سیب دنیا:

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم

لیک از لطف لبت صورت جان می بستم

عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست

دیرگاهیست از این جام هلالی مستم

از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور

در سر کوی تو از پای طلب ننشستم

عافیت چشم مدار از من میخانه نشین

که دم از خدمت رندان زده ام تا هستم

در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است

تا نگوئی که چو عمرم به سر آمد رستم

بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود

چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم

بوسه بر دُرج عقیق تو حلالست مرا

که به افسون و جفا مُهر وفا نشکستم

صنمی لشکریم غارت دین کرد و برفت

آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم

رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود

کرد غم خواری شمشاد بلندت پستم

حافظ
نظرات 2 + ارسال نظر
یه کوچولو و آقاییش شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ب.ظ http://yekocholoo.blogsky.com

سلام به هر دوتا عاشق روی زمین..روز مرد رو به هویج عزیز تبریک میگم و سیب جون چطوره؟سسری به ما نمیزنین؟قهری:)

گل مرداب سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://noghteyeeshgh.blogfa.com

سللم خوبین وبلاگ قشنگی دارین به منم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد